Ghameh Oo Ba To Cheh Goft By Mohammad Noori Mohammad Noori





غم او با تو چه گفت (مادر)

    متن آهنگ غم او با تو چه گفت (مادر) از محمد نوری

    غمِ او ، با تو چه گفت ؟
    که دو چشم تو نخفت
    چه شد امشب که تو را ،
    برفته ، خنده ز لب ؟
    نمانده ، شور و طرب ،
    مگر که ، در دل شب
    غمِ او ، با تو چه گفت ؟
    که دو چشم تو نخفت
    شب تار آمد و ، شد قصّه دراز ،
    بخواب ای کودکِ ناز
    که به رویا نگری ،
    رخ آن گمشده باز
    شود آن غنچه ی لب ،
    ز شکرخندِ تو باز

    لالایی ، لالالای لا ، لالایی ، لالایی
    لالایی ، لالالای لا ، لالایی ، لالایی

    تا که به رویا ،
    چهره ی او را
    در دل شب ببینی ،
    خنده به لب بینی
    بکشاند در برت ،
    به نوازش مادرت
    به خاطرِ تو آرَد ،
    گذشته ی ، شیرین را
    به گوشِ جانت خواند ،
    ترانه ی دیرین را
    شب ها رفت و نیامدی ،
    آتش ها بر ، دلم زدی
    دیگر ، بیا بیا بیا بیا ،
    مادر بیا بیا بیا بیا
    به سینه این غم ها ، تا به کی ؟
    به خاطرِ فردا، تا به کی ؟
    بیا که با تو آید ، گذشته ی شیرینم ،
    به گوش جانم خوانی ، ترانه ی دیرینم

    ترانه سرا : تورج نگهبان
  • Poet : Touraj Negahban



اUpload Ghameh Oo Ba To Cheh Goft By Mohammad Noori