Harireh Mahtab Iraj Bastami





حریر مهتاب

    متن آهنگ حریر مهتاب از ایرج بسطامی

    دیدمت در حریری زمهتاب سرد و خاموش خفته بودی
    یادم آمد که در صبح دیدار از غروبی چنین گفته بودی

    در دو چشمت طلوعی نهان چون ستاره می دمیدی
    در شب بهت ویرانی من قصه های مرا از سر شوق می شنیدی

    بی شکیبم بی قرارم سر بپای جنون می گذارم
    بی شکیبم بی قرارم دل به در یای تو می سپارم
    در بهاری که بی تو خزان شد باورم شد دگر نیستی تو
    خود نگفتی که من هم بدانم کیستی تو چیستی تو

    دیدمت در حریری زمهتاب سرد و خاموش خفته بودی
    یادم آمد که در صبح دیدار از غروبی چنین گفته بودی



Download Harireh Mahtab Iraj Bastami