عابر Mohammad Reza Hedayati





عابر

    متن آهنگ عابر از محمد رضا هدایتی

    تو اون شبای تاریک
    ستاره بی خبر بود
    تو کوچه ها صدای
    عبور رهگذر بود
    تو باور قدم هاش
    یه فصل بی بهاره
    غم چشای خستش
    از کوچه یادگاره
    یه آسمون سیاهی
    پناه لحظه هاشه
    یه بغض سرد و سنگین
    تو غربت صداشه
    تو اون شبای بن بست
    بهونه بود که میمیرد
    اون عابر غریبو
    به شهر قصه میبرد

    کسی خبر نمیشد
    کسی دلش نمی سوخت
    وقتی مسافر شهر
    گریه به گریه می دوخت
    کسی خبر نمیشد
    کسی دلش نمی سوخت
    وقتی مسافر شهر
    گریه به گریه می دوخت
    گریه به گریه می دوخت

    تو اون شبای تاریک
    ستاره بی خبر بود
    تو کوچه ها صدای
    عبور رهگذر بود
    تو باور قدم هاش
    یه فصل بی بهاره
    غم چشای خستش
    از کوچه یادگاره
    یه آسمون سیاهی
    پناه لحظه هاشه
    یه بغض سرد و سنگین
    تو غربت صداشه
    تو اون شبای بن بست
    بهونه بود که میمیرد
    اون عابر غریبو
    به شهر قصه میبرد
    به شهر قصه میبرد
    تو اون شبای تاریک



اUpload عابر