Do Panjereh Hasan Shamaei Zadeh





دو پنجره

    متن آهنگ دو پنجره از حسن شماعی زاده

    توی یک دیوار سنگی
    دو تا پنجره اسیرن
    دو تا خسته، دو تا تنها
    یکیشون تو، یکیشون من

    دیوار از سنگ سیاهه
    سنگ سرد و سخت خارا
    زده مهر بی صدایی
    به لبای خسته ما

    نمیتونیم که بجنبیم
    زیر سنگینی دیوار
    همه عشق من و تو
    قصه هست، قصه دیدار

    همیشه فاصله بوده
    بین دستای من و تو
    با همین تلخی گذشته
    شب و روزای من و تو

    راه دوری بین ما نیست
    اما باز اینم زیاده
    تنها پیوند من و تو
    دست مهربون باده

    ما باید اسیر بمونیم
    زنده هستیم تا اسیریم
    واسه ما رهایی مرگه
    تا رها بشیم میمیریم

    کاشکی این دیوار خراب شه
    من و تو با هم بمیریم
    توی یک دنیای دیگه
    دستای همو بگیریم

    شاید اونجا توی دلها
    درد بیزاری نباشه
    میون پنجره هاشون
    دیگه دیواری نباشه

    ترانه سرا : اردلان سرفراز
  • Composer : Hasan Shamaei Zade
  • Poet : Ardalan Sarfaraz



اUpload Do Panjereh